مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
اشکم دو چشمه بر لب مژگان درست کرد در خشکـسالِ عـاطفه باران درست کرد بـشکـن دل مـرا کـه شـکـایت نـمی کـنـم کار مرا هـمـیـن دل ویـران درست کرد حالم گـرفته بود و دلم غـرق خـون ولی حال مرا نوایِ "حسن جان" درست کرد کاری که با رکوع و سجـود و دعـا نشد آخـر تـوسـلِ بـه کـریــمـان درست کـرد شک داشتم به سینه که برهان نظم چیست؟ زلف نگـار در دلـم ایـمـان درست کـرد حق است خالـقی که برای عِـبـاد خویش شاهی ز نسل شاه خـراسان درست کرد در حیرتم چه کرد دو چشمش که اینچنین از مرغ لال، مرغ غزلخوان درست کرد دسـتـی به روی سینـۀ گـمـراه من کـشید از کفر محض عـبد پشیمان درست کرد روی لــبـم رسـیـد نــوای حـسـن حـسـن در هر تپش؛به هر نفس و دم زدن حسن دل دل کـنـان رسـیـدهام امـا نـمـیروم بـا جـام خـالـی از لـب دریـا نـمـیروم بـا صـد امـیـد آمـدهام سـمـت ســامـرا میخـانه دایر است به صحـرا نمیروم از پای سفـرههای حسنهای اهل بیت عـالَـم اگـر زنـنـد بـفـرمـا… نـمیروم در دوزخِ فراق بسوزم مرا خوش است بی دردِ عـشـق، جـنتُ الاعلی نمیروم کهفُ الوریٰ حَسن، شب احیای من حَسن بی مهـر دوست مجـلس احـیا نمیروم خود را کـشـانـدهام به در خـانـۀ کریم سنگـم زننـد هم من از این جا نمیروم امشب به دور خال لبش چرخ میزنم فـردا طـواف چـشـم، جـداگـانه میروم وقتش رسیده است، عجب محشری شده است |